تجلّی گه خود کرد خدا دیده ی ما را در این دیده در آیید و ببینید خدا را خدا در دل سودا زدگانست بجویید مجویید زمین را و مپویید سما را گدایان در فقر و فناییم و گرفتیم به پاداش سر و افسر سلطان بقا را بلا را بپرستیم و به رحمت بگزینیم اگر دوست پسندید پسندیم بلا را طبیبان خداییم و به هر درد دوائیم به جایی که بود درد فرستیم دوا را مبندید در مرگ و ز مردن مگریزید که ما باز نمودیم در دار شفا را ,تجلّی,اصفهانی ...ادامه مطلب